نتایج جستجوی عبارت «نجف عسکری دهچاه دبستان شهید مسعود مسروری مدرسه راهنمایی فارابی دبیرستان امام خمینی پاسگاه زید ۱۳۶۱/۹/۱» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید اسدالله عرفانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد اسدالله عرفاني »
بسم الله الرحمن الرحیم یا ولی المؤمنین، یا غایه آمال العارفین، یا غیاث المستغیثین، یا حبیب قلوب الصادقین و یا اله العالمین. ای صاحب اختیار مؤمنان! ای نهایت آرزوهای عارفان! ای فریادرس فریاد خواهان! ای محبوب دل‌های راستگویان و ای خدای جهانیان!. گواه باش، در این دنیا به ظاهر در تنهایی زیستم، ولی ترا بهترین آمال‌ها و عشق‌ها یافتم، پس مرا به سوی خودت فراخوان. شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی بریدم تا به تو بپیوندم. خدایا! شاهد باش به...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حسن ستاره
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ستاره زندگی حسن در تاریخ ۱۳۴۴/۱/۲ در آسمان روستای خواجه جمالی از توابع نی‌ریز و در خانواده‌ای مذهبی درخشید. الفبای زندگی را با فراگرفتن آموزش‌های اولیه در کانون گرم خانواده آموخت و بعد از گذشت ۷ بهار از عمرش، برای تکمیل آن‌ها دبستان وقار روستا را انتخاب کرد و وارد دنیای علم و دانش شد. امّا کمبود امکانات و مشکلات دیگر او را از ادامه تحصیل منصرف کرد. هنگامی‌که خورشید پرفروغ انقلاب اسلامی در اُفق خون‌گرفته ایران تابیدن گرفت....
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علی اصغر سرافراز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي اصغر سرافراز »
بسم الله الرحمن الرحیم لاحول و لا قوه اله بالله العلی العظیم مطالبی را که اکنون می‌خواهم بنویسم شاید کمتر جائی گفته باشم، ولی به نظر می‌رسد که بالاخره مطالب باید جائی گفته یا نوشته شود. شاید ما در لحظات آخرِ یک مأموریت، به خاطر شهدای دیگر و عظمت پیامبر(ص) و خاندانش(ع) مورد قبول حق تعالی قرار گرفتیم و بار نبسته خویش را همراه با کوله‌باری از گناه به دیار آخرت بردیم. لحظاتی را به یاد می‌آورم که تنها...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا پارسا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا پارسا »
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا! بارالها! معبودا! معشوقا! مولایم، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشم‌هایم را، دشمن در اوج دردش، از حلقه در بستان درآورد و دست‌هایم را در تنگه چزابه قطع کند، پاهایم را در خونین‌شهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگرچه چشم‌ها، دست‌ها، پاها، قلب، سینه و سرم را از...
زندگینامه آزاده بهزاد نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
بهزاد نگهداری فرزند علیرضا در سال 1346 در شهرستان نی‌ریز، بخش آباده طشک، روستای حسن‌آباد متولد شد. از همان ابتدای نوجوانی به کمک پدرش در کار کشاورزی و دامداری پرداخت. در سال 1367 برای انجام خدمت نظام وظیفه عمومی فراخوانده شد و بعد از طی دوره آموزش نظامی به جبهه اعزام گردید. در تاریخ 21/4/1367 در جبهه زبیدات به اسارت نیروهای بعثی ‌عراق درآمد. در تاریخ 30/5/1369 پس از تحمل 2 سال و یک ماه و 10 روز...
به یاد شهدای عملیات رمضان شهیدان حمید و مجید داودی و شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شعله ‌زد یاد دو گل یاد دو داودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم هم‌مجیدوهم‌حمیدآن‌پاسدارنوجوانم پاسداران ‌حافظان ‌مکتب‌الله‌در آخرزمانم تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروان‌ازدیدگان‌خون فشانم خاطرات شادشان آتش‌فشانداز بیانم شعله ها انگیزد و آتش‌ زند بر استخوانم خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و زبان ناطق او یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او یادمی‌آرم‌ز ظلم‌ بی حد...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید ذبیح الله بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ذبيح الله بيگي »
بسم الله الرحمن الرحیم و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده مپندارید؛ بلکه آنان زنده‌اند و در نزد خدایشان روزی می‌خورند. اکنون که این وصیتنامه را می‌نویسم، مهیا هستم تا به میهمانی خدا بروم و در جنگ و عملیات شرکت کنم. امید دارم که خداوند انشاءالله مرا با شهدای کربلا محشور گرداند. گرچه من برای رضای خدا و خشنودی آقا امام زمان(عج) به عملیات می‌روم. می‌روم تا انشاء...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -شهیدان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به همه شهدای گلگون کفن راه حق و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. شهیدان لاله‌های سرخ در دشت پر از خار شهیدان آیه‌های نور در قعر شبی بی‌نور شهیدان حامیان عشق در شهری زغم گلرنگ شهیدان نامه‌هایی، یا که نه آیه‌هایی از سپاه صبح در قلب سیاه شب که با شمشیر خون افشان هزاران خانه‌های شام را ویرانه می‌سازند شهیدان آتشین پیغام، در سردی هر ایام شهیدان شمع شهیدان بلبلان عشق شهیدان یاوران راستین دوست و اینها آیه‌های پاکی و خوبی و اینها شاهد...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -زینب ما
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به خواهر فریادگر طاهره کاوه که زبانش فریاد زینب بود. اما نمی‌دانند چه شبهائی سحر کردیم اما نمی‌دانند اما نمی‌دانند چه شبها خون سرخ خویشتن را با گلاب رنگ بر سنگفرش کوچه‌هامان شاد پاشیدیم اما نمی‌دانند چگونه سینه‌هامان را سپر کردیم بر سرنیزه‌های آب داده هان ای امید سرخ آزادی ای فریاد سرخ درد با ما بمان، اینجا دگر شب نیست ای سبز چشمانت، بمان سرسبز آخر کجا گفتند؟ وقتی که مهمان آمده در خانه صاحبخانه بگریزد آخر کجا گفتند؟ آزادی است مهمان ما مهمان‌نواز خوب یاران رها از بند با ما بمان ای...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید سید احمد هاشمی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید سید احمد هاشمی نژاد »
آنگاه که عزم سفر داشت،‌ به سراغ یکایک بچه‌ها رفت و صورت آنها را بوسید. همسرش با چادر سفید، یک دست آینه و آب و دست دیگر قرآن،‌ پشت سرش تا کنار در آمد. با او خدا حافظی کرد و به امید روزی نشست که برگردد. سید، رفت ولی وقتی برگشت، چادر همسرش سیاه شده بود.‌ آری! او 1322/12/28 در روستای مشکان، میان خانواده‌ای مذهبی بدنیا آمد و به دلیل پرداختن به کار کشاورزی، از نعمت تحصیل محروم...